اولین کافه مدرن تهران کجاست؟
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۱۳۴۷۸
تهران علاوه بر اینکه با برجها و آسمانخراشها، مراکز مدرن و تفریحی، آلودگی هوا، ترافیک و ... معروف است، اما آن را با رستورانها، چایخانهها و کافههایش هم میشناسند. تعداد کافهها در تهران زیاد است و شهروندان اغلب برای مراودات اجتماعی، گپ و گفتهای دوستانه و قرارهای کاری و ... به کافه میروند.
به گزارش همشهری، کافههای سنتی و قدیمی بیشتر در نقاط مرکزی شهر هستند و وجه اشتراکشان محیط دنج، صندلیهای لهستانی، میزهای چوبی، بشقابها و ظرفهای گلسرخی، دستمالهای چهارخانه، گلدانهای کنار حوض، پنجرههای بزرگ با پردههای توری و.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما در کنار کافههای سنتی که حال و هوای نوستالژیک را زنده میکنند، کافههای مدرن با ساختمانهای مجلل و دکوراسیون امروزی هم در همه جای شهر پراکندهاند. هر چند اغلب کافههای مدرن پیشینه چندانی ندارند، اما در کمتر از ۱۰۰ سال پیش کافه «پارس» به عنوان اولین کافه مدرن تهران در خیابان لالهزار افتتاح شد.
کافهای در سفارت اتریشحدود سال ۱۳۰۹ شمسی کافه پارس در ساختمان باشکوهی در ضلع شمال شرقی تقاطع خیابان لالهزار و جمهوری (محل سفارتخانه سابق اتریش) افتتاح شد.
از مالک و سازنده این عمارت اطلاعاتی در دست نیست، ولی بنا به برخی روایتهای مردمی، معمار این بنای زیبا «نیکولای مارکوف» روس معمار دبیرستان البرز، ساختمان اداره پست، دانشسرای عالی، عمارت شهرداری و …. معرفی شده است.
عمارتی مجللکافه پارس عمارتی دو طبقه بود که فضایی آلاچیق مانند با ستونهای زیبا و سقف گنبدی شکل در قسمت بامش قرار داشت. در طبقه اول این عمارت عکاسی «رامبراند» و در طبقه دوم کافه پارس به عنوان نخستین رستوران و کافه مدرن ایرانی فعالیت میکرد. این کافه جزء نخستین کافههایی بود که با الگوبرداری از برنامههای هنری کافههای شهر پاریس، برنامه اجرا میکرد.
تعطیلی کافه پارسدر دهه ۳۰ خورشیدی، جواهری مظفریان طبقه اول این عمارت را خرید و نما و دکور این طبقه را دگرگون کرد. کافه پارس نیز تا اواسط دهه۳۰ خورشیدی به حیات خود ادامه داد، ولی به دلیل مشکلات مالی تعطیل و فروخته شد.
مالک جدید با اضافه کردن طبقه سوم که شباهت بسیاری به معماری اصلی بنا داشت آن را به هتل تبدیل کرد. این هتل ابتدا «هتل نیویورک» نام داشت و بعدها به «لالهزار» تغییر نام یافت.
ثبت ملیاین بنا همانند اکثر بناهای این محدوده در دهه شصت و هفتاد خورشیدی به کارگاههای تریکوبافی و خیاطی تبدیل شد، ولی خوشبختانه بخت با این کافه یار بود و در سال ۱۳۸۵ با شماره ۱۵۷۸۳ و به اسم «مسافرخانه پارس» ثبت ملی و اوایل دهه ۹۰ مرمت شد.
طبقه اول بنا از سال۱۳۹۵با کاربری فروشگاه پوشاک بازگشایی شد، ولی از کاربری سایر طبقات اطلاعاتی در دست نیست.
منبع: فرارو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۱۳۴۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پانوپتیکون و کاربرد آن در شهرسازی مدرن چیست؟
پانوپتیکون (سراسربین) نوعی معماری است که در ابتدا برای طراحی زندانها و با هدف بهبود رفتار زندانیان با تفکر «همیشه تحتنظر بودن» معرفی شد. این رویکرد امروزه در قالب نظارت بر جوامع برای بهبود امنیت و سلامت، همچنین افزایش شفافیت عملکرد مقامات مورد استفاده قرار دارد.
به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، پانوپتیکون، نوعی معماری زندان محسوب میشود که در طول زمان تحت ایدهها و استفادههای جدید از مفهوم پیشگیری از خطاهای انسانی تکامل پیدا کرده است. این معماری در اصل روشی برای ایجاد ساختمانهایی است که به افراد داخل این حس را میدهد که قابل مشاهده هستند، بدون اینکه چگونگی آن را بدانند. پانوپتیکون نوعی ساختار زندان است که قدمت آن به قرن هجدهم بازمیگردد و در آن نگهبانان امنیتی زندانیان را از یک برج مرکزی تحت نظر قرار میدادند، بدون اینکه زندانیان بدانند این عمل چگونه انجام میگیرد.
نظریه پانوپتیکون چیست؟تئوری پانوپتیکون معتقد است که افراد زمانی میتوانند کنترل شوند که خود را تحت نظارت دائمی میبینند، حتی اگر کسی نظارهگر نباشد. این تئوری از تأثیر تحت نظر قرار داشتن توسط یک برج نگهبانی مرکزی در یک زندان ناشی شده است که همه زندانیان حتی در صورت حضور نداشتن نگهبان با دیده نشدن وی، میتوانند آن را ببینند. از آنجا که زندانیان برج را میبینند، به این فرض که تحت نظر هستند بهترین رفتار خود را دارند. قلب واقعی ایده پانوپتیکون این است که فعالیتهای خاصی وجود دارد که با نظارت، بهتر انجام میشوند.
تاریخچه و استفاده از پانوپتیکونپانوپتیکون در اصل ایده ساموئل بنتام برای کارخانههای قرن هجدهم بود، اما برادرش جرمی بنتام پتانسیل آن را برای ساخت زندان درک کرد و به این ترتیب دهها زندان با استفاده از این مفهوم ساخته شد. این معماری برای قرنها بهطور گسترده مورد استفاده قرار گرفت، زیرا امکان نظارت بر تعداد قابلتوجهی از زندانیان را با حداقل تعداد نگهبان فراهم میکرد. هدف از این طرح ایجاد احساس حضور «دانایی» نامرئی بود که جوامع انضباطی آن را پذیرفتند.
این مفهوم فیلسوف میشل فوکو را در سال ۱۹۷۵ مجذوب خود کرد، زیرا پانوپتیکون زندانیان را مجبور میکرد بهتر رفتار کنند و به کمک آن «تحمیل هر رفتاری بر هر کثرت انسانی» آسان بود. به عبارت دیگر القای یک رفتار از طریق فرم بنا امکانپذیر بود.
وی پانوپتیکون را بهعنوان راهی برای نشان دادن تمایل جوامع انضباطی برای تحت تاثیر قرار دادن شهروندان خود استفاده کرد، زیرا همانطور که زندانی از ترس مجازات، رفتار خود را کنترل میکند، شهروندان نیز از ترس جریمه درست رفتار خواهند کرد.
پانوپتیکون در دنیای دیزنیپارک موضوعی دنیای دیزنی در آمریکا نمونهای از بهرهگیری شرکتهای مدرن از معماری پلیسی پانوپتیکون و توسعه این رشته شهرسازی بود، با این حال مفهوم آن از نگهبانانی که بهزور زندانیان را ملزم به درست رفتار کردن میکنند، به نگهبانانی تغییر کرد که مراجعهکنندگان را به هیچ اقدامی مجبور نمیکنند، اما از درگیری یا استفاده نادرست از فضا جلوگیری به عمل میآورند. این مفهوم امروزه در شهرهای سراسر جهان استفاده میشود که افسران مجری قانون با پای پیاده یا دوچرخه به گشتزنی در شهرها میپردازند و حضور صرف آنها منطقه را امنتر میکند. دادن این فرصت برای اطلاعرسانی شهروندان به مقامات از تخلف شخص دیگری نیز مؤثر است.
محیط پانوپتیکونی در نقش پلیس شهریطراحی پانوپتیکون در سال ۲۰۲۰ برای کنترل همهگیری کووید -۱۹ نیز مورد استفاده قرار گرفت. پلیس یکی از نقشهای کلیدی همه سیستمهای بهداشت عمومی است و در طول همهگیری ویروس کرونا از طریق دستگاههایی مانند نظارت دیجیتال، سازمانهای مجری قانون و حتی پلیس غیررسمی از میان ساکنان جوامع به کنترل بیماری پرداخت.
پلیس غیررسمی در اصل نوعی پانوپتیکون محسوب میشود که مفهوم آن در سال ۱۹۶۱ با انتشار کتاب «مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکا» گسترش پیدا کرد که بر اهمیت پلیس غیررسمی در خیابانها، پیادهروها و پارکها، همچنین بر رابطه مثبت بین این نوع پلیس و امنیت شهری تأکید میکرد.
در یکی از مثالهای واقعی کتاب، مردی در تلاش بود تا کودکی را از خیابان برباید که جمعیت کوچکی متشکل از ساکنان و صاحبان فروشگاههای آن منطقه مانع او شدند. اما لحظاتی بعد معلوم شد که این مرد پدر او بوده است، اما این نوع پلیس غیررسمی از آدمربایی احتمالی جلوگیری کرد. در این نمونه، در واقع مجموع انسانها و محیط طراحیشده پارک، یک فظای نظارتی غیر معمول را فراهم آورد که مانع از بروز یک جرم شد. فضای باز و محیط خانوادهدوست پارک که فقط برای حضور کودکان و والدین طراحی شده بود و نه برای حضور افراد بیهدف، همگی به ساختار ضددزدی کمک کرد.
فضای خانوادهدوست، منظور ترکیب وسایل بازی و میز وصندلیهای چندنفری برای حضور والدین بود. گاهش زمینهای بازی فقط شامل سرسره و تاب و سایر وسایل بازی میشود و والدین باید تنها نظارهگر کودکان باشند، در این شرایط ممکن است در اثر یک غفلت اتفاق ناخوشایندی رخ دهد. در بعضی از پارکها نیز زمین بازی کودکان در کنار فضاهای باز بیسروته قرار گرفته که ممکن است پتانسیل حضور افراد متجاوز را به راحتی فراهم بیاورد و به همین دلیل نوع ساختار یک پارک که حالت نظارتی داشته باشد، بهراحتی میتواند مانع از وقوع جرم باشد.
پانوپتیکون در عصر نظارت دیجیتالپانوپتیکون بهعنوان یک اثر معماری به یک نگهبان اجازه میدهد تا ساکنان را بدون اینکه ساکنان بدانند تحت نظر هستند یا نه مشاهده کند و در نیمه دوم قرن بیستم بهعنوان راهی برای ردیابی گرایشهای نظارتی جوامع انضباطی مطرح شد. ساختار اصلی این معماری یک برج مرکزی بود که توسط چندین سلول احاطه شده است. این برج دیدهبانی از بسیاری جهات الگویی برای دوربینهایی است که به ساختمانها متصل شدهاند؛ دستگاههایی که از روی عمد قابل مشاهده هستند و چشمان نظارتگر انسانها را از دید پنهان میکنند. این نظارت امروزه در سطحی وسیع و در قالب اینترنت اشیا نیز صورت میگیرد.
بخش زیادی از زندگی بشر امروز در دنیای آنلاین میگذرد که در آن دادههای زیادی بدون مالکیت فیزیکی و احساس صریح قرار گرفتن در معرض دید، به اشتراک گذاشته میشود. با این حال دادهها نهتنها توسط دولتها، بلکه توسط شرکتهایی تحتنظارت هستند که مبالغ هنگفتی روی آنها سرمایهگذاری میکنند.
اتصال متقابل بین اشیا در خانهها، اتومبیلها و شهرها که عموماً به آن اینترنت اشیا گفته میشود، نظارت دیجیتال را بهطور اساسی تغییر خواهد داد. در اصل ممکن است یک برج مرکزی وجود نداشته باشد، اما حسگرهای ارتباطی در نزدیکترین اشیا به بشر وجود خواهد داشت. با ظهور سیستمهای شبکهای گستردهتر، همه چیز از ماشین لباسشویی گرفته تا اسباببازیها بهزودی قادر به برقراری ارتباط خواهند بود و حجم وسیعی از دادهها را در زندگی ایجاد میکنند و این سیستمهای نظارتی مرکزی هستند که باید در نقش پانوپتیکون امنیت تبادل اطلاعات را تامین کنند.
کد خبر 749228